
دلنوشته
امام زمان
نمک به زخمت نپاشم ، می دانم که خودت هم در حیرتی ؛ از یک طرف شیعه را می بینی که زیر پای خیل رنج ها له می شود…
واز یک طرف دستت وراهت باز نیست تا کاری کنی ، فریاد زنی وهمه چیز را زیر و رو کنی … انگار این استخوان صبر که در گلو داری ، همان بود که گلوی پدرت را بسته بود ! گویی این خار چشم خراش خموش همان است که اشک مرتضایت را در آورده بود!
باید سکوت کنی ، به خاطر خدا باید تحمل کنی ونباید ببری ! وتوهرگز نبریده ای ، کم نیاورده ای …
ایستاده ای چون کوه ومایه استواری زمین شده ای تا زمینیان را فرو نبلعد!
اللهم عجل لولیک الفرج
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مدرسه علمیه الزهرا خاش در 1396/10/03 ساعت 09:23:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید