موضوع: "دلنوشته"

دلنوشته

امام زمان

نمک به زخمت نپاشم ، می دانم که خودت هم در حیرتی ؛ از یک طرف شیعه را می بینی که زیر پای خیل رنج ها له می شود…

واز یک طرف دستت وراهت باز نیست تا کاری کنی ، فریاد زنی وهمه چیز را زیر و رو کنی … انگار این استخوان صبر که در گلو داری ، همان بود که گلوی پدرت را بسته بود ! گویی این خار چشم خراش خموش همان است که اشک مرتضایت را در آورده بود!

باید سکوت کنی ، به خاطر خدا باید تحمل کنی ونباید ببری ! وتوهرگز نبریده ای ، کم نیاورده ای …

ایستاده ای چون کوه ومایه استواری زمین شده ای تا زمینیان را فرو نبلعد!

اللهم عجل لولیک الفرج